چکیده |
|
هدف: |
این پژوهش نظری پس از بررسی چهار مکتب مهم روانشناسی, ملاکهای بهننجاری و نابهنجاری را از منظر آنها، استخراج و تدوین نموده است. البته نظریه پردازان روانشناس ضرورتا به چنین ملاکهایی تصریح ننموده اند ولی می توان گفت آنها را به عنوان اصول موضوعه پذیرفته و سایر مباحث روانشناسی بر آن بنا نموده اند. گفتنی است با وجود این که این موضوع یعنی ملاکهای بهنجاری و نابهنجاری و نقدو بررسی آنها از مهمترین مسائل دانش نوپای روانشناسی است با این حال کمتر مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است |
روش: |
به همین جهت در این پژوهش پس از معرفی و بیان کلیات تحقیق در فصل نخست و نیز تبیین اجمالی دیدگاه های روانشناسان در مورد شخصیّت، آسیب شناسی، سبب شناسی و ساز وکار بهنجاری و نابهنجاری و تاریخچه این ملاک ها از یونان باستان تا اوایل قرن بیستم در فصل دوم، ملاک های بهنجاری و نابهنجاری از نظر چهار مکتب مشهور روان تحلیلگری (فروید)، رفتارگرایی (اسکینر)، گشتالت( پرلز) و انسان گرایی (مازلو) در فصل سوم مورد بررسی قرار گرفته است. تبیین دیدگاه های اسلام در مورد بهنجاری و نابهنجاری شخصیّت و همچنین رفتار بهنجارو نابهنجار و ملاکهای چنین رفتاری یکی از اهداف اساسی این پایان نامه بوده است که این بخش نیز در ادامه فصل سوم ارائه شده است. در این قسمتابتدا انسان از نظر اسلام تعریف گردیده و سپس سایر موضوعات مرتیط با بهنجاری همانند تعریف بهنجاری و نابهنجاری و ملاکهای آن، ظرفیت های بهنجاری و نشانه های شخصیت بهنجار و نابهنجار وسپس ملاک های رفتار سالم و ناسالم از نظر اسلام تشریح گردیده است. در فصل چهارم دیدگاه مکتب های روانشناسی در مورد این ملاک ها مورد ارزیابی قرار گرفته استالبته آنچه این ارزیابی و نقد را می توانست غنی تر نماید مباتنی انسان شناسی و روش شناسی این نظریة پردازان در زمینه ملاک های مذکور بود که به همین جهت در نقد هر مکتبی علاوه بر ارزیابی ملاک های مذکور دو موضوع فوق نیز مورد ارزیایی قرار گرفته است. در پایان (فصل پنجم) محدودیت های تحقیق و پیشنهاداتی نیز برای پژوهش های بعدی ارائه گردیده است |
کلید واژه ها: |
ملاک، بهنجاری، نابهنجاری، |
نوع |
|